فرهاد به دلیل آسیب دیدگی در جنگ بینایی خود را از دست داده است. برای بهبودی ، وی به بیمارستان موقت منتقل می کنند و در آنجا با پرستار جوان روبرو می شود. دختر از تحمل خود در برابر درد جراحت خود شگفت زده شده است ، هنگامی که این دو نزدیکتر می شوند و فرهاد شروع به بهبود می کند ، آنها خود را در راهی بین ایمان و امید می بینند و ماهیت واقعی هر دو برای آنها آشکار می شود.
نظرات کاربران
افزودن نظر جدید