خلاصه داستان:پیرمردی با نام هرمز اعتمای با تاسیس یک موسسه مالی و اعتباری به نام اعتماد مشغول نزول خواری ست، که به یکباره دچار بیماری عجیب و ناشناخته ای می شود،و بر اثر این بیماری کمرش خم می شود و دیگر راست نمیشود. همین اتفاق باعث خلق صحنه های کمدی در فیلم میشود.
خلاصه داستان :همه چیز از یک جعبه شکلات شروع شد. یعنی من بچه بودم … بچه هم که باشیم بازم شکلات عاشقانه ترین مزه دنیاست اما. کارخانه شکلات سازی به پارسای ۱۳ ساله ارث می رسد و پارسا با کمک دوستان خود سعی در اداره آن دارد. خلاصه داستان :همه چیز از یک جعبه شکلات […]