امیرحسین آرمان

خلاصه داستان : داستان زنی تنهاست است به نام شیدا که ناخواسته وارد بازی دهشتناکی می‌شود که توسط همسر او و یک تروریست خارجی شکل گرفته است. او برای نجات جان دخترش در معرض انتخاب میان عشق، انتقام و قدرت قرار می‌گیرد و با سه قاچاقچی مطرح و قدرتمند به نام‌های پاپ، مبینی و مکین […]

خلاصه داستان : داستان در مورد ایمان و اعتقادات مذهبی است.

خلاصه داستان : ارژنگ بعد از چهل سال انتظار بالاخره رؤیا را به دست آورده و برای برگزاری عروسی با او راهی شمال می‌شود. در جریان سفر به شمال شاهد خاطره بازی‌ها و یادآوری‌های وقایع زندگی گذشتهٔ این دو در دهه شصت هستیم…

خلاصه داستان : همیشه عشق های بزرگ و زیبا، دشمنان بزرگ و مخوف داشته اند. این سریال به نابرابری اقتصادی طبقه های مختلف جامعه و قیاس افراد توانمند نسبت به طبقه کم درآمد جامعه می پردازد. بطوریکه کاوه و همتا رابطه عاشقانه ای را آغاز کرده اند، اما مشکلات اجتماعی و اقتصادی باعث می شود […]

خلاصه داستان : رخشانه در سال های جوانی اش با ایوب ازدواج کرده و صاحب پسری به نام حمید شده است. وقتی حمید دو ساله بود، ایوب به جبهه می رود و دیگر برنمی گردد. پس از مدتی خبر شهادت او می رسد و خانواده تصمیم می گیرد او را به عقد داوود برادر ایوب […]

سکوت عجیبی در خانه باغ قدیمی و سرسبز حکم فرماست. با ورود مهمانانی این سکوت در هم می شکند. چهار دختر این خانه، همراه همسر و فرزندانشان برای عروسی خواهر کوچکترشان، پسند به کمک مادرشان می آیند. این اقامت برای خواهران و باجناغها شاید دردسر باشد ولی برای بچه ها یک آرزوی بزرگ است تا […]

خلاصه داستان : داستان مسابقه سیزده شمالی بین دو گروه بازیگران زن و بازیگران مرد با داوری حمید گودرزی در جنگل های نوشهر و بهشهر در آیتم های متفاوت طی 10 روز با یکدیگر به رقابت میپردازند و تیم بازنده باید در هر مرحله یک نفر رو از گروه خودشان حذف کنند.

خلاصه داستان : آن‌ ها می‌ خواهند به گونه‌ ای زندگی کنند که شبیه دیگران نباشند. در این فیلم درام به مسائل، مشکلات و محدودیت های زنان در جامعه پرداخته شده است. مجری طرح “آن ها”می گوید: در ابتدا قصد داشتیم فیلمی کوتاه بسازیم ولی با توجه به جذابیت قصه تصمیم ما عوض شد. داستان […]

خلاصه داستان : بزرگ ترین برنده ها، وقتی می بازند که مطمئن می شوند برنده اند! آدم‌ های باهوش، می‌ توانند جلوی چشمت، قایم بشوند؛ آدم‌ های احمق، فرار می‌ کنند ؟!