خلاصه داستان : احمد با یک کامیون حامل گوشت به سمت پایتخت در حرکت است. او عجله دارد تا قبل از زایمان همسرش محموله را تحویل بدهد و به زادگاهش بازگردد. در یکی از شهرهای بین راه توقف میکند و همان لحظه…
خلاصه داستان : گروهبان برای تحویل دادن مجرمی سابقهدار به زندان یکی از شهرستانها، مجبور میشود که به همراه مجرم و دستبند، شبی را در مشهد بگذراند و…
خلاصه داستان : جواد كه از خانواده متمولی است، شیفته دختر فقیر قالیباف می شود. والدین مرد جوان با این وصلت مخالفت می كنند. جواد بر رأی خود پافشاری كرده و سرانجام به جهت ادامه مخالفت ها خانواده اش را ترك می كند. پس از آن طی حادثه ای سلامت خود را از دست می […]
خلاصه داستان : بمانی پسر 13 سالهای است در سن رشد، که پدر و مادرش در آستانهٔ جدا شدن هستند. مادر خانه را ترک میکند و پدر غرق در کار است. بمانی به دلیل تنهایی و عقدههایی که برایش به وجود آمده به جوانهای بزرگتر از خودش پناه میبرد و این باعث..
خلاصه داستان : سینا ملکی برای قبولی در کنکور فقط چند ماه فرصت دارد. از یک سو بنیاد متزلزل خانوادگی و از سوی دیگر آشنایی او با یک جوان خیابانی عاشق موسیقی ماجراهایی را برای او رقم میزند و در آخر با معلوم شدن یک سری اتفاقات جوان عاشق موسیقی تصادف کرده و در اینجا […]
خلاصه داستان : سامان که پنج سال پناهنده سیاسی بوده، به کشور برمی گردد. تبسم که پیش از سفر سامان، نامزد او بوده به استقبالش میآید و به میگوید دیگر ادامه رابطه آنها ممکن نیست…
خلاصه داستان : ذبیح و غلام، دو شخصیت محوری این داستان، از طبقات پایین اجتماع هستند که طی ماجراهایی طنزآمیز اتومبیل نعشکش خود را از دست میدهند و مجبور میشوند برای گذران زندگی، با موتورسیکلت، جنازههای مشتریان خود را جابهجا کنند.
خلاصه داستان : سربازان عراقی درصدد هستند تا مردان یک روستای مرزی را به جبهه ببرند، اما آنها ریشه خود را ایرانی میدانند. به همین دلیل شبانه تصمیم به فراری دادن جوانها میگیرند. قضیه لو میرود و عراقیها دستور دستگیری همه مردان جوان روستا را میدهند.
خلاصه داستان : محمولههای قاچاق در ایران طی چند مرحله لو میرود و شخصی به نام اسکندری در این رابطه به ایران میآید تا قضیه چگونگی لو رفتن محمولهها را پیگیری کند.