خلاصه داستان : چند روز مانده به عید نوروز خانم مسافرکشی به نام گوهر پیرمردی خوش برخورد به نام بهرامی را که کیفی سیاه همراهش است سوار میکند.
خلاصه داستان : فیلم داستان خانوادهای ست متشکل از مادر و دو فرزندش، احسان و یلدا که در آرزوی دستیابی به رویاهای خود هستند و امیدوارانه تحولی را انتظار میکشند. یلدا معلول است و تمام دغدغه مادر تأمین آینده اوست. ورود رضا دوست احسان با بازی (پارسا پیروزفر) زندگی آنان را دستخوش تغییراتی میکند.
خلاصه داستان : ویلائیها داستان خانواده های رهبران ارتش ایران در سال 1986 است. عزیز زنی 50 ساله است که به همراه فرزندان بزرگش وارد مجموعه ویلاها می شود. الیاس راننده ای است که وقت وارد مجموعه می شود همه دچار تنش می شوند ، شاید خبرهای بدی درباره خانواده هایشان برای آنها به ارمغان […]
خلاصه داستان : بغض داستان تلخ مهاجرت است. ماجرای پرتنش عشق و نفرت و داستان دو روایت از دو مقطع زندگی حامد و ژاله در استانبول است. ژاله و حامد دو جوان از نسل سوم مهاجران ایرانی هستند که ناخواسته تن به مهاجرت دادهاند.
خلاصه داستان : داستان در مورد دختری است که به طرز مشکوکی به قتل رسید. او در زندگی خود افراد زیادی را می شناخت اما هر کس دیدگاه های خاص خود را در مورد او دارد.
خلاصه داستان : داستان در مورد ایمان و اعتقادات مذهبی است.
خلاصه داستان : نوجوانی 16 ساله است که اخیراً پدر خود را از دست داده است. او که در کنار مادر بیمار و برادر کوچکترش در سرزمین های خشک زندگی می کند…
خلاصه داستان : ناصر ایزدی معلمی است که چندی پیش مقدار زیادی پول پیدا کرده و آن را به صاحبش تحویل داده است. او به برنامههای مختلف تلویزیونی دعوت میشود تا در مورد این فداکاری توضیح دهد و بسیار مشهور شده است. یک روز با او تماس میگیرند و میگویند به خاطر کار خیری که […]
خلاصه داستان : علی (صابر ابر) به نامزدش، مهتاب (پگاه آهنگرانی) به دروغ گفته است که همه اعضای خانوادهاش را در یک تصادف رانندگی از دست داده است. اما یک شب تصمیم میگیرد که واقعیات زندگیاش را برای مهتاب بازگو کند.