خلاصه داستان : چند دانشجوی دختر و پسر برای شرکت در جشن بادبادک بازی به شمال کشور رفتهاند. در همسایگی کمپ کوچک آنها کلبه-رستورانی قرار دارد که سه مرد ساکن آن هستند. رستوران به گوشت احتیاج دارد و جز این جوانها شکاری در آن اطراف نیست.
خلاصه داستان : عروسک فروشی در پارک ماجراهایی که بر سر دوست سینماگرش آمده است را برای دختر جوانی بازگو میکند. دختر جوان که از عوامل فیلمی است که در آنسوی پارک مشغول فیلمبرداری آن هستند، در انتها به هویت مرد عروسک فروش پی میبرد.
خلاصه داستان : سایه روایت فیلم داستان پسر و دختری است که قصد دارند با یکدیگر ازدواج کنند اما با مخالفت پدر روبرو می شوند.
خلاصه داستان : فرهاد تصمیم می گیرد برای مهاجرت آمریکا به ترکیه سفر کند اما به دلیل گرفتاری هایی که برایش رخ می دهد نه تنها مهاجرت، بلکه برای بازگشتش به ایران نیز در هاله ای از ابهام قرار می گیرد.
خلاصه داستان فیلم بی صدا حلزون داستان زنی را روایت میکند که بین احساس و منطقش در حال تصمیم گیری است.