خلاصه داستان : دکتر عالم، جراح برجسته مغز و اعصاب است و اعتقادی به خدا ندارد . او که دارای موقعیت اجتماعی مناسبی است به دلایل مختلف فرزندش را فراموش کرده است. وی به صورت اتفاقی در شب تولد پسرش، سامان، از مریضی او، که تومور مغزی است، باخبر می شود و به دنبال پسر […]
خلاصه داستان : داستان فیلم درباره جوانی 30 ساله به نام امین است كه در پی نوشتن قطعه ای موسیقی است كه آرمان زندگی اش محسوب می شود، اما پس از ازدواج با رویا بازیگر تئاتر، به دليل مشكلات زندگی و روزمرگی به جایی می رسد كه تعادل روحی اش را از دست می دهد […]
خلاصه داستان : این فیلم داستان شکوفه و پیمان زوج جوانی است که برای دستیابی به رویاهایشان مرتکب دزدی می شوند و به بندر انزلی می گریزند تا به ملاقات شخصی بروند غافل از اینکه طمعشان پرخطر است، آنها در مرداب گرفتار می شوند.
خلاصه داستان : فردین: گینس سیخی چنده!؟ پول کجاست اینو بگو؟ غنچه: خاک بر سرت که نافتو از پول بریدن. بدبخت همش اعتباره… میدونی کیا اسمشون تو گینسه… علی دایی… رضا زاده… جنیفر لوپز. اگر فردین بتواند چند دقیقه روی بوقلمون باند رکورد جدیدی برایشان ثبت می شود.
خلاصه داستان : یک زوج جوان برای فرار از مرز احتیاج به پول زیادی دارند. آنها تصمیم می گیرند در یک روز بارانی یک بازیگر سینما را بدزدند. پس از آدم ربایی، او را در خانه ای در شمال کشور، زندانی کرده و به او می گویند که با مادرش تماس گرفته و به او […]
خلاصه داستان : یک نویسنده ناگهان با مرگ ناگهانی زن جوانی در اتاق هتل روبرو می شود. او ماشین تحریر خود را تنظیم کرد و شروع به نوشتن اتفاقات آینده در این داستان جذاب و پر از دسیسه و شگفتی می کند.
خلاصه داستان : دختر جوانی به نام روح انگیز که در حال آماده شدن برای ازدواج است، او در یک شرکت خدمات نظافتی کار میکند، روز چهارشنبه سوری از شرکت نظافت با او تماس میگیرند و او برای نظافت به خانه خانواده ای در وسط شهر میرود. فضای پرتنش و غم انگیز خانه، به همراه […]
خلاصه داستان : سیمین می خواهد به همراه همسرش نادر و دخترش ترمه از ایران برود و همه مقدمات این کار را فراهم کرده. اما نادر نمی خواهد پدرش را که از بیماری آلزایمر رنج میبرد تنها رها کند. این اختلافات باعث می شود سیمین از دادگاه درخواست جدایی کند، اما دادگاه درخواستش را در […]
خلاصه داستان: داستان فیلم روایت گر زندگی چند خانواده است که برای گذراندن تعطیلات به شمال کشور سفر کرده اند. دوستان احمد (که پس از سال ها زندگی در آلمان به ایران بازگشته) در تلاش هستند تا همسری را برای او بیابند. به همین خاطر، مربی مهدکودکی به نام «الی» با دعوت سپیده، به همراه […]