خلاصه داستان : دو دوست قدیمی، از جوانی با هم عهد و پیمانی دارند. وصلت گندم دختر امان، با کرامت پسر صفر، تقدیری نیست که گندم به آن تن دهد. او عشق خودش را میخواهد، سرنوشت خودش را میخواهد. عشق چیزی نیست که به عهد بیپرسش پایبند باشد. عاشقی ساده و سخت است.
خلاصه داستان : ناهید، زن جوانی است که از شوهرش احمد به خاطر اعتیادش جدا شده و خرج زندگی خود و پسر خردسالش را از طریق تایپ پایاننامههای دانشجویی درمیآورد. طبق توافق با همسر سابقش، او تنها در صورتی میتواند بچه را نزد خودش نگه دارد که ازدواج نکند. او دلباخته مرد ثروتمندی به نام […]
خلاصه داستان : احمدرضا مقدم، استاد برجسته و با سابقه دانشگاه است که شک و تردیدهای همسرش مهتاب به ارتباط او با یکی از دانشجویانش، بسترساز فاجعهای غیرقابل پیشبینی میشود.
خلاصه داستان : نادر ایده پرداز یک شرکت تبلیغاتی است که به شدت به سیگار وابسته است. او عقیده دارد کشیدن سیگار به ایده پردازی او کمک میکند. لیلا تستر یک شرکت اسانس عطر است و از حس بویایی فوقالعاده ای برخوردار است. نادر و لیلا با هم آشنا میشوند.
داستان از مجلس عروسی مرجان آغاز میشود. در میانههای عروسی مأموران برای دستگیری داماد خلافکار وارد میشوند و میهمانان هم فرار میکنند. در این میان ریختن آب آلبالو روی پیراهن داوود گرامی باعث میشود تا دوست داوود، مجید که خیال میکند او تیر خورده لباسهای او را در بیاورد و..
خلاصه داستان : ملیحه، دختری جوان و پر شور است که در خانوادهای متعصب و افراطی بزرگ شده، عاشق جوانی به نام سیامک میشود و بر خلاف نظر خانواده که معتقدند این جوان متناسب با دخترشان و خانواده شان نیست با او ازدواج میکند و بعد از ازدواج کم کم متوجه می شود که سیامک […]
خلاصه داستان : پسر کوچک خانواده به خانه برمی گردد ناگهان متوجه میشود که همه اعضای خانواده با مشکلات سختی روبرو شده اند.
خلاصه داستان : مریم و رضا با آدمهای دیگر فرق دارند، آن هم نه یک فرق ساده، بلکه بسیار بزرگ و آنها باید تلاش کنند تا به دیگران ثابت کنند این تفاوت بزرگ را با معجزه عشق حل کردهاند. ولی کنار پذیرفتن این تفاوت برای تنها پسرشان به اندازه ای سخت است که از خانه […]
خلاصه داستان : الهام در آستانه ازدواج با نامزد پولدارش سهیل، بینیاش را به خاطر بزرگ بودن و حساسیتی که مادر سهیل نسبت به آن دارد، عمل جراحی میکند. او برای تغییر عکس شناسنامه وارد مشکلات جدیدی میشود و در شناسنامه المثنی نام فردی به نام عبدالکریم را میبیند که…