خلاصه داستان : ترانه دختر پانزده ساله ای که مادرش را در کودکی از دست داده و پدرش به دلایلی در زندان به سر میبرد. ترانه به زندگی عادی اش ادامه میدهد تا این که پسر پولداری به او پیشنهاد ازدواج میدهد. ترانه قبول میکند و ازدواج سر میگیرد ولی بعد از مدت کوتاهی پسر […]
خلاصه داستان : آیدین و تداعی که در پارک با هم آشنا شده بودند در حین گردش در پارک توسط مأمورین نیروی انتظامی دستکیر شده و به کلانتری برده میشوند. با تشکیل پرونده و تا برگشت آن از دادسرا آیدین در کلانتری مانده و تداعی نیز برای تحقیقات به پزشکی قانونی منتقل میشود و…
خلاصه داستان : سالار یکی از ملاکین بانفوذ منطقه هزارجریب، در آرزوی فرزند تصمیم میگیرد برای چهارمین بار ازدواج کند. آقعمو که معتاد به مواد مخدر است و در گاوداری صالح مشغول به کار است، میپذیرد در ازای پرداخت بدهیای که به صالح دارد، دخترش را به عقد برادرش سالار در بیاورد. بهار که از […]
خلاصه داستان : بهرام فرزانه نویسندهای است که مدتهاست نمیتواند داستان بنویسد. ناگهان بر اثر یک تصادف اتومبیل، آهنگی در ذهنش تکرار میشود که او را به رقص میآورد. همین اتفاق شوق نوشتن را در او برمیانگیزد.
خلاصه داستان : اکرم به همراه پدرش ارسلان، مادرش اعظم، برادرش اسماعیل، و خواهر کوچک اش الهام در یک خانهٔ قدیمی، در محله ای فقیر نشین و پایین شهر زندگی میکنند. آنها وضع مالی خوبی ندارند، چرا که تمام سرمایه اشان را از شغل پدر خانواده به دست میآورند و او سازندهٔ عروسکهای چوبی است […]
خلاصه داستان : این فیلم در بستر تاریخی دهه شصت و مبارزات چریکی نیروهای چپ در شمال کشور و در قیام آمل روایت میشود و دربارهٔ یک زن به نام شهرزاد است که معروف به ماهی سیاه کوچولو است و برای انتقام مرگ شوهرش وارد مبارزه شده و حالا با دو شخصیت دیگر آشنا میشود […]
خلاصه داستان : قدم که آدم کله شقی است و روحیه ستیزه جو و پرخاشگری دارد، در مغازه مردی جنوبی به نام رحمت شاگردی می کند و عاشق مونس، دختر رحمت است.
خلاصه داستان : دختری که به دنبال خوشبختی در هرج و مرج این جهان پرسه میزند، وارد یک تاکسی می شود، غافل از اینکه چگونه زندگی او برای همیشه تغییر خواهد کرد…
خلاصه داستان : زندگی من اسیر اسم هاست ، اسم هایی که اومدن و رفتن . اینروزا به اسم هایی فکر می کنم که سایه نداشته باشه . یا حداقل اینقدر کوتاه باشه که نشه زیر نور کم دیدش…