خلاصه داستان : آیدین و تداعی که در پارک با هم آشنا شده بودند در حین گردش در پارک توسط مأمورین نیروی انتظامی دستکیر شده و به کلانتری برده میشوند. با تشکیل پرونده و تا برگشت آن از دادسرا آیدین در کلانتری مانده و تداعی نیز برای تحقیقات به پزشکی قانونی منتقل میشود و…
خلاصه داستان : اکرم به همراه پدرش ارسلان، مادرش اعظم، برادرش اسماعیل، و خواهر کوچک اش الهام در یک خانهٔ قدیمی، در محله ای فقیر نشین و پایین شهر زندگی میکنند. آنها وضع مالی خوبی ندارند، چرا که تمام سرمایه اشان را از شغل پدر خانواده به دست میآورند و او سازندهٔ عروسکهای چوبی است […]
خلاصه داستان : زندگی من اسیر اسم هاست ، اسم هایی که اومدن و رفتن . اینروزا به اسم هایی فکر می کنم که سایه نداشته باشه . یا حداقل اینقدر کوتاه باشه که نشه زیر نور کم دیدش…
خلاصه داستان : هیچ عشقی به اندازه عشق فرهاد به ملوس پرشور و دردسرساز نیست، شاید به خاطر شباهت فرهاد به آلن دلونه که همه رو عاشق خودش میکنه.
خلاصه داستان : فیلمی در ژانر اجتماعی و خانوادگی است که ماجرای زندگی دو خواهر را روایت میکند.
خلاصه داستان : عروسک فروشی در پارک ماجراهایی که بر سر دوست سینماگرش آمده است را برای دختر جوانی بازگو میکند. دختر جوان که از عوامل فیلمی است که در آنسوی پارک مشغول فیلمبرداری آن هستند، در انتها به هویت مرد عروسک فروش پی میبرد.
خلاصه داستان : رضا شایسته پس از سالها زندگی در غربت به ایران میآید تا پس از مرگ در خاک وطنش آرام بگیرد. تنها نگرانی شایسته این است که پس از مرگش کسی نیست که برای او مراسم ختم بگیرد و برایش گریه کند…
خلاصه داستان : دختر و پسر جوانی هر کدام متعلق به یک طبقه اجتماعی متفاوت، ناخواسته در یک مسیر مشترک کنار هم قرار میگیرند تا اتفاقات تازه ای را رقم بزنند.
خلاصه داستان : داستان جنایتکاری مزدور است که برای اعتراف نزد کشیش به کلیسا می رود. این قاتل جنایتکار که دوران کودکی بدی را سپری کرده و بارها مورد آزار قرار گرفته است برای انتقام گرفتن …