This browser does not support the video element.
خلاصه داستان :
وقت برملا شدن رازهای مخوف در سینه اخگر است. رازهایی که در خواب همتا هم نمی آیند… کاوه برای رفتار اشتباهش مجبور می شود در جمع از کتی عذر خواهی کند و سیروان متوجه می شود که همتا عاشق کاوه است.
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
دیدگاه *
نام *
ایمیل *
Δ
This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.
نظرات کاربران
افزودن نظر جدید